بر خدا سجده میکنم که هرچه دارم از اوست ...
بر مادرم سجده میکنم که از او عاشق تر و مهربان تر ندیدم ...
بر پدرم سجده میکنم که از او صبور تر زحمتکش تر نیست ...
و بر تو پدر ایران زمین سجده میکنم که این خاک را به یادگار گذاشتی ... خاکی که جهانیان مدتیست به غیر از فقر و بدبختی و نامردی چیزی از آن نمیشنوند ولی هنوز نام "کوروش بزرگ" بنیانگذار حقوق بشر که میآید یاد صلح و عشق و آزادی میفتند و میفهمند ایران زمانی بزرگی به عظمت تاریخ داشته ...
تبریک به مناسبت این روز از یاد رفته ... !
تبریک به مناسبت گم شدن تاریخ پر افتخارمان ... !
تبریک به مناسبت ثبت نشدن این روز در تقویم ایران ... !
تبریک به مناسبت تروریست خواندن ایران و ایرانی در دنیا ... !
تبریک به مناسبت حذف نام غرورآفرین کورش بزرگ از کتاب مدارس ... !
این روز به مناسبت تکمیل تصرف امپراتوری بابل به دست ارتش ایران (اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد) و پایان دوران ستمگری در دنیای باستان برقرار شده است . ۲۵۴۴ سال پیش در همین ماه اعلامیه تاریخی کوروش بزرگ در زمینه حقوق افراد و ملل انتشاریافته بود که نخستین سنگ بنای یک دولت مشترک المنافع جهانی و هر سازمان بین المللی بشمار می آید.
کوروش دوم معروف به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر (۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد) شاه پارسی، به خاطر بخشندگی، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه گذاری نخستین امپراطوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده ها و اسرا، احترام به عقاید و مذاهب مختلف، گسترش تمدن و... شناخته شده است. کوروش نخستین شاه ایران و بنیانگذار دورهی شاهنشاهی ایرانیان می باشد.
واژه کوروش یعنی "خورشیدوار". کور یعنی "خورشید" و وش یعنی "مانند".
"متن منشور کوروش کبیر":
«منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ ... آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند.
در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم، مردوک (مردوخ = خدای بابلیان)، دلهای پاک مردم بابل را متوجه من کرد. ... زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد.
نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.
برده داری را بر انداختم، به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم. ...
من فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.
فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و کسی آنان را نیازارند.
خدای بزرگ از کردار من خشنود شد ...
او برکت و مهربانیش را ارزانی داشت.
ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم ...
من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم.
فرمان دادم تمام نیایشگاههایی را که بسته شده بود، بگشایند.
همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند، به سرزمین خود برگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم، باشد که دلها شاد گردد و هر روز در پیشگاه خدای بزرگ، برایم زندگانی بلند خواستار باشند ...
من برای همه مردم جامعهای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.
من به تمام سنتها، و ادیان بابل و اکد و سایر کشورهای زیر فرمانم احترام میگذارم.
همه ی مردم در سرزمینهای زیر فرمان من در انتخاب دین، کار و محل زندگی آزادند.
تا زمانی که من زنده ام هیچکس اجازه ندارد اموال و دارایی های دیگری را با زور تصاحب کند.
اجازه نخواهم داد کسی دیگری را مجبور به انجام کار بدون دریافت مزد کند.
هیچکس نباید به خاطر جرمی که اقوام یا بستگان او مرتکب شدهاند تنبیه شود.
من جلوی برده داری و برده فروشی از زن و مرد را میگیرم و کارکنان دولت من نیز چنین کنند تا زمانیکه این سنت زشت از روی زمین برچیده شود.
شهرهای ویران شده در آنسوی دجله و عبادتگاه های آنها را خواهم ساخت تا ساکنین آنجا که به بردگی به بابل آورده شدهاند بتوانند به خانه و سرزمین خود بازگردند. »
چند پوستر و عکس با کیفیت با موضوع کوروش بزرگ:
من آریایی ام, اهل مشرق زمین.
خدای من ایران است.
پیامبر من کورش بزرگ است.
امامان من داریوش بزرگ، خشایار شاه، مازیار، انوشیروان عادل و یزدگرد.
امام زمان من کاوه آهنگر است.
روحانیون من فردوسی،مولوی ،حافظ ، سعدی و ابن سینا.
کتاب مقدس من شاهنامه است .
محراب من دل است.
دین من عشق و وجدان من است.
ایمان من خرد است.
اصول و فروع دین من لوح حقوق بشر کورش بزرگ است.
عاشورای من قادسیه است.
شهدای من رستم فرخزاد و بابک خرمدین است.
پرچم من درفش کاویانی است.
عید من مهرگان و نوروز است... این است آریایی زیستن و آریایی بودن .
دسامبر ۳۰، ۲۰۰۸
بیچاره چه میكشی خودت را
دیگر نشود حسین زنده
كشتند و بمرد و رفت و شد خاك
خاكش علف و علف چرنده
من هم گویم یزید بد كرد
لعنت به یزید بدكننده
اما دگر این كتل متل چیست
وین دستة خنده آورنده
تخم چه كسی بریده خواهی
با این قمههای نا برنده
آیا تو سكینهای كه گوئی
سو ایستمیرم عمیم گلنده
كو شمر و تو كیستی كه گوئی
گل قویما منی شمیر النده
آیا تو زینب خواهر حسینی
ای نره خر سبیلگنده
خجلت نكشی میان مردم
با این حركات مثل جنده
در جنگ دو سال پیش دیدی
شد چند كرور نفس رنده
از اینهمه كشتگان نگردید
یك مو ز زهار چرخ كنده
در سیزده قرن پیش اگر شد
هفتاد و دو سر ز تن فكنده
امروز چرا تو میكنی ریش
ای درخور صد هزار خنده
كی كشته شود دوباره زنده
با نفرین تو بر كشنده
باور نكنی بیا ببندیم
یك شرط به صرفة برنده
صد روز دگر برو چو امروز
بشكاف سر و بكوب دنده
هی بر سر و ریش خود بزن گل
هی بر تن خود بمال سنده
هی با قمه زن به كلة خویش
كاری كه تبر كند به كنده
هی بر سر خود دودستی
چون بال كه میزند پرنده
هی گو كه حسین كفن ندارد
هی پاره بكن قبای ژنده
گر زنده نشد انم به ریشت
گر شد ان تو به ریش بنده.!
ایرج میرزا شاعر معاصر
دیگر نشود حسین زنده
كشتند و بمرد و رفت و شد خاك
خاكش علف و علف چرنده
من هم گویم یزید بد كرد
لعنت به یزید بدكننده
اما دگر این كتل متل چیست
وین دستة خنده آورنده
تخم چه كسی بریده خواهی
با این قمههای نا برنده
آیا تو سكینهای كه گوئی
سو ایستمیرم عمیم گلنده
كو شمر و تو كیستی كه گوئی
گل قویما منی شمیر النده
آیا تو زینب خواهر حسینی
ای نره خر سبیلگنده
خجلت نكشی میان مردم
با این حركات مثل جنده
در جنگ دو سال پیش دیدی
شد چند كرور نفس رنده
از اینهمه كشتگان نگردید
یك مو ز زهار چرخ كنده
در سیزده قرن پیش اگر شد
هفتاد و دو سر ز تن فكنده
امروز چرا تو میكنی ریش
ای درخور صد هزار خنده
كی كشته شود دوباره زنده
با نفرین تو بر كشنده
باور نكنی بیا ببندیم
یك شرط به صرفة برنده
صد روز دگر برو چو امروز
بشكاف سر و بكوب دنده
هی بر سر و ریش خود بزن گل
هی بر تن خود بمال سنده
هی با قمه زن به كلة خویش
كاری كه تبر كند به كنده
هی بر سر خود دودستی
چون بال كه میزند پرنده
هی گو كه حسین كفن ندارد
هی پاره بكن قبای ژنده
گر زنده نشد انم به ریشت
گر شد ان تو به ریش بنده.!
ایرج میرزا شاعر معاصر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر